1. قراردادهای ساخت، بهره برداری و انتقال (B.O.T) :
ساخت، بهرهبرداری و انتقال ترجمه عبارت ( Build, Operate and Transfer) است که دربردارنده سه مفهوم ساختن، اجرا و بهره برداری کردن و نهایتاً انتقال دادن است. در یک قرارداد متعارف B.O.T پروژهای با مجوز دولت توسط یک شرکت خصوصی ساخته میشود و پس از انقضای مدت قرارداد پروژه به دولت طرف قرارداد منتقل میشود. به بیان دیگر دولت به یک کنسرسیوم خصوصی متشکل از شرکتهای خصوصی امتیاز می دهد تا کنسرسیوم مطابق قرارداد، تامین مالی یک طرح زیربنایی را عهدهدار شده آن را بسازد و در ازای خارجی که تقبل کرده برای مدتی از پروژه ساخته شده بهرهبرداری کند و پس از سپری شدن مدت قرارداد، پروژه و حق استفاده از آن را مجاناً به دولت منتقل نماید. قراردادهای B.O.T در شکل اولیه خود به صورت تامین مالی پروژههای دولتی در ازای ارائه امتیاز به یک کنسرسیوم خصوصی طی دورهای مشخص میباشد که برای توسعه یک طرح پس از انجام مرحله ساخت، بهرهبرداری و مدیریت آن طی چند سال توسط شرکت پروژه انجام و با صرف هزینههای ساخت و بهرهبرداری تجاری از منافع طرح مازادی را به عنوان درآمد برای خود کسب میکند و در پایان دوره امتیاز طرح به دولت کشور میزبان منتقل میشود و به بیانی دیگر عبارت است از تعهد یک شرکت خصوصی جهت ساخت تجهیزات تاسیسات یک طرح عمرانی در یک کشور با هزینه خود و با شرط بهرهبرداری، کسب درآمد و نهایتاً انتقال آن به دولت میزبان در زمان انقضای امتیاز اعطایی. این روش به عنوان مشارکت مالی بخش خصوصی در پروژههای زیر بنایی در دو دهه اخیر در سطح جهان مطرح شده است.
طی این نوع قرارداد، بخش خصوصی برای تأمین مالی در پروژههایی که عموماً در انحصار دولت بودهاند مشارکت میکند. در این روش تأمین کننده مالی که حامی مالی نامیده میشود، سرمایهگذاری و تأمین مالی پروژه را بر عهده میگیرد و غالباً سهم بالایی از تأمین مالی شرکت پروژه از طریق وام میباشد. حامیان مالی پس از انعقاد قرارداد با دولت، شرکتی تحت عنوان شرکت پروژه را تشکیل میدهند. شرکت پروژه طی قراردادهایی طراحی و اجرای پروژه را از طریق پیمانکار کلید در دست انجام میدهد، و سپس بهرهبرداری از طریق پروژه را خود بر عهده گرفته تا در دوره بهرهبرداری عوارض پروژه جمعآوری گردیده و سرمایه آن را باز پرداخت و سود پیشبینی شده حاصل گردد. شرکت پروژه، پس از پایان دوره بهرهبرداری، تأسیسات پروژه را بدون دریافت هزینه به دولت یا بخش عمومی بر میگرداند. در اینجا حامی مالی خود ریسکها و هزینههای بهرهبرداری و نگهداری پروژه را متقبل میشود تا در یک دوره نسبتاً طولانی از طریق جمعآوری عوارض، وامهای گرفته شده را باز پرداخت کند. لذا ریسک پروژه در طول مدت به صورت یکجا به شرکت پروژه منتقل میشود. به همین دلیل است که نرخ سود مورد انتظار در پروژههای B.O.T نسبت به روشهای تأمینمالی استقراضی بالاتر میباشد. تقسیم ریسکها بین دولت و سرمایهگذار خصوصی و تقسیم منافع ناشی از پروژه از موضوعات مناقشه برانگیز در پروژههایB.O.T بوده و هزینههای مطالعات، توجیه فنی و اقتصادی به عهده سرمایهگذار است. یکی از علل تأمین پیمانکار در انتخاب روشB.O.T افزایش محدوده ریسک آنها است، چراکه در روشهای استقراضی، ریسکی به تأمین کننده مالی وارد نمیشود. در مقابل در روش بیع متقابل ریسکهای طراحی و ساخت به عهده پیمانکار خواهد بود، در حالی که در قبال ریسکهای بهرهوری هیچ مسؤلیتی نداشته و این ریسکها بر عهده دولت خواهد بود.
در پروژههای B.O.T ریسکهای انتقالی، ریسکهای بهرهوری و حتی فروش خدمات پروژه را نیز پیمانکار پذیرا خواهد بود. لذا پیمانکار با انتخاب B.O.T خود را در معرض ریسکهای بالایی قرار داده که این کار نیازمند تجربیات فراتر از موارد موجود و معمول در پیمانکاران عام پروژههای عمرانی است. در قرارداد B.O.T شریک خصوصی سرمایه لازم را برای ساخت تسهیلات جدید فراهم مینماید. مهمتر اینکه در این نوع قرارداد، شریک خصوصی تا زمانمقرر مالک داراییها میباشد. دوره زمانی قرارداد به اندازه کافی طولانی میباشد که توسعه دهنده پروژه بتواند هزینههای سرمایهگذاری را با استفاده از مبالغ اخذ شده از استفاده کنندگان، پوشش دهد. مشکل هنگامی ایجاد میشود که بخش عمومی سطح تقاضا را بالا تخمین زده باشد، در حالی که چنین تقاضایی وجود نداشته باشد. قراردادهای B.O.T عموماً به هستههای تأمین مالی پیچیده نیاز دارند تا بتوانند مقادیر بزرگ مالی را با دوره باز پرداخت طولانی جذب کنند. در پایان قرارداد BOT بخش عمومی مالک سیستم خواهد بود و میتواند انتخاب کند که مسئولیت بهرهوری را خود بر عهده گیرد، به توسعه دهنده سیستم واگذار کند یا قرارداد جدیدی را با شریک جدیدی منعقد نماید. تفاوت بین قراردادهای نوع B.O.T با اعطای امتیاز در این است که اعطای امتیاز عموماً مشتمل بر گسترش و بهرهوری سیستم موجود فعلی میباشد، در حالی که B.O.T عموماً شامل سرمایهگذاریهای بزرگ زیر ساختی میشود و محتاج منابع مالی بسیاری از خارج مجموعه، هم برای حقوق مالکانه و هم بدهی میباشد. با این وجود، در عمل، یک قرارداد اعطای امتیاز ممکن است شامل توسعه بخشهای اصلی جدید یا سیستمهای موجود باشد، و یا یک قرارداد B.O.T گسترش تأسیسات موجود را شامل گردد.
2. قراردادهای ساخت، تملک، بهره برداری و انتقال(B.O.O.T)
این عنوان معادل فارسی عبارت (Build, Own, Operate and Transfer) می باشد. کلمه تملک از این جهت در این عبارت به کار رفته است که کنسرسیوم اموال مادی موجود در پروژه را برای مدت مقرر در قرارداد تملک می کند و سپس آن را به دولت انتقال میدهد. این تفاوت درواقع به نحوه قرارداد برمیگردد که آیا کنسرسیوم در مدت مقرر صرفاً امتیاز استفاده از پروژه را پیدا میکند یا آن را مالک میشود در این مکانیزم کنسرسیوم در زمان بهره برداری مالک پروژه میباشد. این روش را باید نوعی از قرارداد (B.O.O) (در شماره بعد میآید) با شرط انتقال به دولت میزبان دانست. همچنین شاید تفاوت عمده آن با B.O.T در حدود مالکیت آن باشد، حدودی از مالکیت که میزان سرمایه خارجی وحقوق قراردادی آن را تعیین می نماید. به نحوی که مالکیت کامل پروژه را در طول بهره برداری از آن را فراهم می نماید. نتیجه این تلقی را می توان در امکان واگذاری مالکیت به ثالث، امکان جانشینی، ایجاد و تنظیم تعرفه افزایش قیمت یا کاهش سرمایه و غیره دانست، لیکن تعهد به انتقال پروژه در پایان زمان امتیاز به دولت، جزئی لاینفک از قرارداد است.
3. قراردادهای ساخت، تملک و بهرهبرداری (B.O.O):
این عنوان معادل فارسی عبارت (Operate Own and ,Build) می باشد. در این قرارداد کنسرسیوم مسئوول ساخت و بهره برداری از پروژه است. بدون اینکه مجبور باشد پروژه ساخته شده را به دولت و یا بخش دولتی واگذار نماید مالکیت پروژه در اختیار کنسرسیوم خواهد بود و کنسرسیوم تعهدی ندارد که پس از طی مدتی پروژه را به دولت منتقل نماید، به عبارت دیگر بهره برداری کنسرسیوم از پروژه محدود به مدت معینی نیست. در اینگونه قراردادها، تعهد انتقال پروژه به دولت میزبان، پس از پایان امتیاز موجود نمی باشد. در چنین قراردادی که با عنصر own همراه است. مالکیت حقوقی پروژه (یعنی عملاً تا پایان عمر مفید پروژه) در اختیار شرکت دارنده امتیاز باقی میماند (مرحله مالکیت) و دولت در اینگونه پروژه ها صرفاً نقش خریدار محصولات یا خدمات حاصل از پروژه را خواهد داشت. در مواردی دولت حتی تا این حد نیز خود را در تقبل تعهدات ملزم نمینمایند و شرکت پروژه را آزاد میگذارد تا محصول و خدمات حاصل از پروژه را به دولت یا هر شخص ثالثی فروخته و درآمد حاصله را صرف باز پرداخت دیون و سرمایه گذاریهای انجام شده در پروژه نماید. این گونه پروژهها در کشورهایی بهوجود میآیند که:
الف) دارای حساسیت کمتری در ارتباط با واگذاری امتیاز احداث و بهره برداری از پروژه به سرمایهگذاران خارجی میباشند.
ب) چهارچوب سیاستگذاری روشنی جهت بهرهگیری از سرمایهگذاری خصوصی تدوین نموده اند.
ج) قبلاً تجربه اجرای یک یا چند پروژه زیربنایی به روش (B.O.T) را کسب نموده باشند.
به عبارت دیگر شاید بتوان بطور ساده چنین اظهار کرد که اجرای پروژههای زیربنایی براساس الگوی (B.O.O) مرحله تکامل یافته و پیشرفته روند خصوصی سازی نسبت به روش (B.O.T) است.
4. قراردادهای ساخت، تملک بهرهبرداری (B.O.O.S):
چنانچه در پروژههای ساخت، تملک و بهره برداری (B.O.O) کنسرسیوم متعهد شود پس از انقضای مدت معینی پروژه را در قبال دریافت مبلغی به دولت مزبور بفروشد، از عنوان ساخت تملک، بهره برداری و فروش که معادل عبارت (and Sell Operate own ,Build) می باشد استفاده میشود.
5 . قراردادهای ساخت،اجاره، انتقال (B.L.T) یا (B.R.T) :
چنانچه کنسرسیوم پروژه را بعد از ساخت تملک کند و آن را برای مدت معینی در مقابل مبلغی به دولت یا بخش خصوصی اجاره دهد و پس از سپری شدن مدت آن را بطور رایگان تملک کند از عنوان ساخت، اجاره و انتقال که ترجمه عبارت (Rent/Lease and Transfer,Build) است استفاده می شود. در این شیوه، جریان درآمد مالی پروژه، مالالاجاره پرداختی از سوی مستاجرین است که حسب مورد میتواند دولت، شخص حقوقی داخلی یا خارجی باشد. واضح است در این طریق نیز قواعد و مقررات دولت میزبان و قرارداد پروژه باید ملحوظ نظر قرار گیرد. ضمن این که به نظر می رسد ماهیت حقوقی اینگونه قراردادها شبیه به اجاره به شرط تملیک باشد.
6. قراردادهای ساخت، انتقال و بهره برداری(B. T. O):
اگر در یک قرارداد B.O.T طرفین بخواهند تاکید کنند که مالکیت پروژه و همچنین مالکیت تاسیسات آن به محض اتمام به دولت منتقل خواهد شد و سپس دولت امتیاز استفاده انحصاری از پروژه را برای مدت مشخصی به کنسرسیوم اعطا کند، از اصطلاح ساخت، انتقال و بهرهبرداری که ترجمه عبارت (Transfer and operate ,Build) میباشد، استفاده میشود. استفاده از طریقه مذکور این مزیت را برای دولت به همراه دارد که تأسیسات و تکنولوژی ایجاد شده، پس از احداث به دولت میزبان انتقال مییابد، اما جزء مهمی از قرارداد مربوط به بهرهبرداری و کاربری پس از انتقال است. در این حالت شرکت پروژه پس از انتقال حقکاربری و بهرهبرداری از پروژه برای باز پرداخت تسهیلات از آنرا خواهد داشت. فایده این انتقال را در ورشستگی شرکت پروژه به خوبی میتوان مشاهده نمود. اما ممکن است به دلیل انتقال حقوق مالکانه پروژه به دولت میزبان، اشخاص ثالثی که سهم عمدهای در تامین مالی پروژه دارند (یعنی وام دهندگان)، در زمانی که وثیقه باز پرداخت تسهیلات اعطایی را کلیه داراییهای شرکت پروژه قرار داده باشند با چنین ترتیبی موافقت ننمایند.
7. قراردادهای بازسازی، بهره برداری و انتقال (R.O.T):
چنانچه پروژه و تأسیساتی که هماکنون موجود است به بخشخصوصی واگذار شود تا توسط بخش خصوصی بازسازی شده و متقابلاً برای مدتی مورد بهره برداری بخش خصوصی قرار گیرد و سپس به دولت منتقل شود از اصطلاح بازسازی، بهره برداری و انتقال (R.O.T) استفاده میشود.
8. قراردادهای مدرنیزه کردن، بهره برداری و انتقال (M.O.T):
چنانچه پروژه زیربنایی موجود به بخشخصوصی واگذار شود تا آن را به یک پروژه مدرن تبدیل کرده و در عوض برای مدتی مورد بهرهبرداری قرار دهد و سپس آن را به طور رایگان به دولت انتقال دهد از اصطلاح مدرنیزه کردن ، بهرهبرداری و انتقال که ترجمه عبارت (Transfer operate and Modernize,) میباشد استفاده می شود. آنچه از تنوع این قراردادها بهدست میآید نشان دهنده تنوع ساختاری قراردادهای ساخت است و همگی در این امر مشترک هستند که دولت امتیاز ساخت (یا بازسازی یا مدرنیزه کردن) و بهرهبرداری از یک پروژه و نگهداری از آن را به بخش خصوصی واگذار میکند تا بخشخصوصی وظیفه تأمین مالی پروژه و ساخت آن را به عهده گرفته و در مقابل از امتیاز بهرهبرداری از آن پروژه برای مدتی بهرهمند شوند.